سید محمدصادق حسینی تهرانی
آیت الله سید محمدصادق حسینى طهرانى (۱۳۷۰-۱۳۰۰ ق)، عالم مجاهد شیعه و از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی بود. وی با کسانی که بر ضد دین و اسلام سخنی میگفتند، به شدت و با شجاعت برخورد میکرد، که از آن جمله، اعتراض و مخالفت ایشان با سیاستهای رضاخان در ماجرای کشف حجاب و تغییر لباس بود. مرحوم آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی از فرزندان اوست.
نام کامل | سید محمدصادق حسینى طهرانى |
زادروز | ۱۳۰۰ قمری |
زادگاه | سامرا |
وفات | ۱۳۷۰ قمری |
مدفن | قم، حرم حضرت معصومه |
اساتید |
میرزا محمدتقی شیرازی، سید محمد فشارکی، شيخ فضل الله نورى،... |
| |
آثار |
جزواتی در مباحث فقهی، اربعین حدیث،... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید محمدصادق تهرانی لالهزاری، در سال ۱۳۰۰ قمری در سامرا دیده به جهان گشود. پدرش -آیت الله حاج سید ابراهیم حسینی تهرانی- در حدود سال ۱۳۰۰ ق. به سامرا مشرف شد و تحت تعلیم تربیت میرزای شیرازی و سید محمد طباطبایی فشارکی قرار گرفت. آن گاه به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به ایران آمد و سپس در تهران مقیم شد و به اقامه نماز جماعت و نشر احکام و رسیدگی به امور مردم از خاص و عام پرداخت. او عالمی هوشیار و بیداردل بود که جامعه را از خدمات علمی و عمرانی مذهبی خود بهرهمند ساخت. از جمله خدمات وی، بنیان نهادن مسجد لالهزار در خیابان لالهزار تهران است.
مادر سید محمدصادق نیز که دوستدار علم و فضیلت بود، بخشی از امور دفتر وجوهات میرزای بزرگ را بر عهده داشت.
تحصیلات و استادان
سید محمدصادق، دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و در محضر پدر، شروع به فراگیری علوم نمود و دروس مقدمات و قسمتی از سطوح را نزد وی و بعضی از فضلای سامرا فراگرفت. او در حدود سال ۱۳۲۰ ق. همراه پدر به تهران سفر کرد و نزد علمای این شهر، فقه و اصول و بعضی از علوم دیگر را تکمیل نمود.
نام برخی اساتید بزرگ ایشان عبارتند از:
۱. میرزا محمدتقی شیرازی (۱۲۵۸-۱۳۳۸ ق)
۲. سید محمد فشارکی (م ۱۳۱۶ ق)
۳. شيخ فضل الله نورى (۱۲۵۹-۱۳۲۷ ق)
آثار و تألیفات
از آیت الله سید محمدصادق حسینی آثار علمی همچون: نوشتهها و جزواتی در مباحث فقهی و همچنین -بنا بر رسم آن زمان- اربعین حدیثی به جای ماند که همه آنها در اختیار فرزند ایشان علامه تهرانی قرار گرفته بود.
حاج سید محمدصادق از ذوق هنرى خوبى نیز برخوردار بودند. خط شکسته نستعلیق و خط نسخ را بسیار خوش مىنوشتند.
ویژگیهای اخلاقی
آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی لالهزاری ویژگیهای اخلاقی بارزی داشت که رمز موفقیت و عامل سربلندی آن مرد بزرگ بود. بر اثر برخورداری وی از جاذبه خاص معنوی، اغلب مردم در اول اوقات نماز، در مسجدش حاضر میشدند و از بیانات او استفاده میکردند. نوه ایشان در این باره مینویسد: «ایشان از همان اوان، که مصادف بود با کوران استبداد و خودکامگی پهلوی اول (رضاشاه ملعون)، شروع به نشر معارف و اقامه نماز جماعت در مسجد لالهزار، و تصدی امور شرعیه و قضائیه مردم محل و رفع حوائج و حل مشاکل آنان نمود. مردی بود صادق، قوی النفس، متصلب، دارای عرق مذهبی متین و ارادهای استوار. در بیان حقایق و اجرای مبانی اسلام اصیل از هیچ ملامتی در هراس نبوده، با عزمی راسخ اهداف خود را تعقیب مینمود: «ولایخافون فی الله لومة لائم»، و در تحمل اعباء شریعت غراء و مقابله با تهاجم کفر و ارتجاع و سلطنت پهلوی، فرید عصر بشمار میآمد».
او قسمتی از عمر خود را در شدت حصر و ضیق از سوی طاغوتیان بسر برد؛ اما همواره در برابر مشکلات چون کوه مقاوم و پایدار بود و هرگز در مقابل حوادث ناگوار و انبوه سختیها زانو به زمین نزد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
آیت الله سید محمدصادق لالهزاری، پس از مرگ پدرش، در مسجدی که پدرش در خیابان لالهزار تهران تأسیس نموده بود، به اقامه جماعت و ترویج دین پرداخت و تحول عجیبی در کسبه و اصناف خیابان مزبور ایجاد کرد؛ چنان که اغلب آنان به هنگام نماز در این مسجد حاضر میشدند و از سخنان دلنشین او بهره میبردند. وی همواره بر اساس مشی صحیح و صراط مستقیم زندگی میکرد و از شجاعت بارزی برخوردار بود و آن چه را که مورد رضایت خداوند میدید، به اندازه قدرت و توان خویش انجام میداد.
فرزندش مرحوم علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی در این باره میفرماید: «یادم میآید وقتی کوچک بودم... مرحوم پدر ما رحمة الله علیه در تهران مجالسی داشتند و در مسجدی اقامه نماز میکردند که کمکم قضیه کشف حجاب پیش آمد و مجالس عزاداری و وعظ در تهران و سایر جاها ممنوع شد. و از همان کوچکی پدر ما دست ما را میگرفت و در این مجالس با خودش میبرد. از همان کوچکی این فکر در ذهن ما بود که ... این دستگاه چرا با این ها مخالفت میکند؟ چرا کلاههای معمولی و محلی را از سر مردم برمیدارند و کلاه شاپو بر سر مردم میگذارند؟ چرا کشف حجاب میکنند؟ پاسبانها چرا زنها را با لگد میکوبند و چادر را از سرشان میکشند و پاره میکنند؟ این فکر همین طور در ذهن ما بود و خلاصه در باطن به این ها لعن میفرستادیم که آخر این چه زندگی است؟
... تا آن که کشف حجاب عملی شد. ... و وضع آن زمان اصلاً گفتنی نیست؛ و نوشتنی هم نیست؛ ... مرحوم پدر ما مقید بودند در ایام ماه مبارک رمضان پس از اقامه جماعت در مسجدشان، خودشان منبر بروند و صحبت کنند. در اوایل زمان رضاخان پهلوی... که پس از ایام نهم آبان ۱۳۰۴ ش. و تاجگذاری موقت بود، ایشان در بالای منبر گفته بودند: «ای مردم بیدار باشید! خطرات عجیبی به سوی ما در حرکت است و پیغمبر فرمودند که: بترسید از آن زمانی که باد زردی از طرف مغرب بوزد و شما صبح از خواب بیدار شوید و ببینید همه دین و ایمانتان از دست رفته است. امروز آن روز است، و گِلادِستُون انگلیسی در صد سال پیش قرآن را برداشت و بر روی تریبون کوفت و گفت: ای اعیان زبده انگلیس! تا این کتاب در جامعه مسلمین است، اطاعت از ما در سرزمینهای استعماری انگلستان محال است! باید این قرآن را از روی زمین بردارید!».
در منبر مطالبی شبیه به آن ایراد میکنند و پیشگوییها و پیشبینیهایی را در جریان واقعه و حمله مفاسد و استعمار را شرح میدهند و در آخر منبر هم دعا میکنند به افرادی که بیدارند و دینشان را در مشقات و مشکلات حفظ میکنند؛ و بعد نفرین میکنند بر دشمنان آل محمد و کسانی که به دین قصد خیانت دارند. بعد ایشان میآیند منزل؛ در حالی که روزه بودند. والده ما برای ما تعریف میکردند که بعد از یک ساعت چند مأمور و پاسبان به منزل آمدند؛ و یک دستوری آوردند که... به کلانتری تشریف بیاورید... ایشان را میبرند کلانتری، و از آن جا ایشان را یک سره میبرند برای نظمیه در حبس شماره یک، و یک شبانهروز در همان سلولها ایشان را حبس میکنند... کمکم از تهران سروصدا بلند میشود؛ و افرادی شروع میکنند به اقدامات؛ از جمله آیت الله آقای میرزا محمد رضای شیرازی فرزند مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی رحمة الله علیه... تلگرافی به شاه میکند و همچنین بعضی از همین مردم محل و کسانی که قدری غیرت دینی داشتند، جمع میشوند که همان وقت بروند منزل شاه و کاخ را سنگباران کنند؛ ولی ایشان را بعد از یک شبانه روز آزاد کردند.
... خلاصه وضع این طور بود که اگر کسی میگفت: ملاحظه دین و ایمان خودتان را بکنید! این بدترین جرم و بالاترین شورش بود. دولت بیحجابی را رسمی کرد. بعد دانشکده معقول و منقول را برای برانداختن طلاب و حوزههای علمیه تشکیل داد، و منبرها را محدود کرد و گفت: هیچ کس حق منبر رفتن ندارد... بدون استثنا مردم را میبردند به کلانتری و التزام میگرفتند که تا فلان روز باید عمامهات را برداری یا خودشان برمیداشتند؛ و قباها را هم میبریدند. مرحوم پدر ما میگفت: من عمامهام را برنمیدارم و اجازه هم نمیگیرم، من عمامهای که با اجازه باشد سرم نمیگذارم. در آن وقت علمای تهران بدون استثنا اجازه گرفتند... ایشان گفت: «من بدون عمامه هم کار خود را میکنم و وظیفهام را انجام میدهم، اگر عمامه را هم بردارند، من با همین قبا و لباده یک شب کلاه سرم میگذارم و صبح تا غروب در خیابانها فقط راه میروم... برای این که مردم مرا ببیند! فقط همین تبلیغ من است... این قضایا منحصر در چادر و حجاب و امثال اینها نبود؛ بلکه هدف از بین بردن قرآن بود».
وفات
سرانجام مرحوم آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی لالهزاری، در شانزده صفر ۱۳۷۰ ق، دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهر او را به قم آوردند و در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام در جوار مرحوم علامه طباطبایی به خاک سپردند.
پانویس
- ↑ شرح حال این عالم بزرگ را در دفتر اول گلشن ابرار، ص ۳۸۵، مطالعه فرمایید.
- ↑ ستارگان حرم، ج ۷؛ گنجینه دانشمندان، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۳ ش.، محمد رازی، ج ۴، ص ۵۴۲؛ میرزای شیرازی، انتشارات چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی، چاپ دوم، خرداد ۱۳۶۳، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص ۹۸، ۱۹۰-۱۹۱؛ طبقات اعلام الشیعه، نقباءالبشر، قسم اول، ص ۱۸، و قسم دوم، ص ۸۵۸؛ آیینه پژوهش، ش ۳۳.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، نقباءالبشر، قسم دوم، ص ۸۵۸-۸۵۹؛ و به نقل از جناب آقای سید عبدالحسین میرحجازی نوه سید محمدصادق حسینی لالهزاری.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۵۴۲.
- ↑ مسجد قائم یکی از مساجد بزرگ تهران میباشد که در خیابان سعدی (بعد از چهار راه سید علی یا چهار راه کنت) قرار دارد. شخصی به نام حاج میرزا علی آقا وِینه منزل بزرگی داشت که وی بنا به توصیه مرحوم حاج سید محمدصادق و فرزندش مرحوم حاج سید محمدمهدی، آن را جهت ساخت مسجد وقف کرد. وی مقداری از بودجه آن را پرداخت کرد و مقداری از هزینه آن را نیز حاج سید محمدصادق و حاج سید محمدمهدی تأمین نمودند. حاج میرزا علیآقا تا آخر عمر در کنار همین مسجد سکونت داشت و در حال حاضر مقبره وی در همان جا میباشد. این مسجد در خیابان لالهزار واقع شده است و بنیانگذار آن حاج سید ابراهیم حسینی پدر حاج سید محمدصادق حسینی لالهزاری میباشد.
- ↑ وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، علامه سید محمدحسین تهرانی، نشر علامه طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ص ۲۳-۳۳.
منابع
- مهدی غفوری، ستارگان حرم، جلد ۲۰، صفحه ۲۵-۴۴.
- مرحوم آیت الله حاج سید محمدصادق طهرانی، کتاب آیت نور، جلد ۱، در دسترس در پایگاه علوم و معارف قرآن، بازیابی: ۵ اسفند ۱۳۹۲.